الهام آمرکاشی: فشار اقتصادی، مسائل فرهنگی وَ آشیانه خالی، از جمله مواردی هستند که هرم زندگی مشترک را دچار اضمحلال میکنند؛ تا جایی که جامعۀ جوانِ دیروز نمیتواند برای ادامه، تلاش کند یا سازگاری نشان دهد.
بند مذکور، پیشدرآمدی است برای ورود به معضل تقریباً جدید جامعه: «طلاق خاکستری»!
«طلاق در کهنسالی را که در انگلیسی به آن طلاق خاکستری (Grey Divorce) میگویند، طلاقِ یک زوج مسن پس از سالها زندگی مشترک است که پدیدۀ مذکور، یعنی طلاق افراد بالای ۵۵ سال، طی دو دهه اخیر در کشور در حال شیوع است».
جواد حسینی -رئیس سازمان بهزیستی کشور- به تازگی با هشدار نسبت به افزایش احساس انزوا در میان سالمندان ایرانی، اعلام کرده است: «بیش از نیمی از سالمندان کشور دچار احساس غفلت و بیتوجهیاند. به گفتۀ او، طلاق در این گروه سنی رو به افزایش است و بخش زیادی از زنان سالمند تنها زندگی میکنند؛ پدیدهای که میتواند نشانهای نگرانکننده از تضعیف روابط خانوادگی و اجتماعی در یکی از حساسترین و آسیبپذیرترین مراحل زندگی باشد».
«آمارهای رسمی سازمان ثبتاحوال در سالهای پایانی دهه ۱۳۹۰ به وضوح نشان میدهد که طلاق در سنین بالا، بهویژه در میان افراد بالای ۶۰ سال، روندی افزایشی داشته است. برای نمونه، در سال ۱۳۹۵ بیش از شش هزارو 800 مرد و دو هزار زن بالای ۶۰ سال طلاق گرفتند. همچنین در سال ۱۳۹۷ حدود ششهزار و 300 مرد و هزار و 950 زن سالمند به زندگی مشترک خود پایان دادند و در بیش از هزار و 600 مورد، هر دو طرف بالای ۶۰ سال بودند. این روند در سال ۱۳۹۸ نیز ادامه یافت و طلاق در این بازه سنی به طور میانگین شش برابر بیش از طلاق در گروه سنی ۵۱ تا ۶۰ سال گزارش شد. به تازگی نیز مرکز آمار ایران برآورد کرده جمعیت سالمندان کشور تا سال ۱۴۰۴ به حدود ۱۰میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رسیده است که از این میان، حدود ۶۷ درصد معادل ۶.۸ میلیون نفر، سالمندانی هستند که به دلایل مختلفی، چون فوت همسر، طلاق یا هرگز ازدواجنکردن، به تنهایی زندگی میکنند. با توجه به ترکیب جنسیتی، تخمین زده میشود که از میان این جمعیت، حدود ۳.۲ تا ۳.۵ میلیون نفر زن و حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر مرد سالمند تنها باشند. همچنین ۸۰ هزار نفر از سالمندان کشور هرگز ازدواج نکردهاند. پیشبینی میشود این نسبت تا سال ۱۴۳۰ به حدود ۳۰ درصد برسد که نشاندهندۀ سرعت بالای سالمندی جمعیت ایران است. این تغییرات جمعیتی، از یک سو باعث افزایش تعداد سالمندانی میشود که ممکن است در معرض آسیبهای اجتماعی قرار گیرند و از سوی دیگر به طور مستقیم بر روندهایی چون طلاق در سنین بالا تأثیرگذار است».
در این زمینه، حسامالدین علامه -رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور- با اشاره به فشارهای اقتصادی میگوید: «بیش از ۶۱ درصد سالمندان کشور زیر خط فقر نسبی قرار دارند. از آن سو، هزینههای سلامت و مراقبت در سالمندی بالا میرود. بسیاری از سالمندان توان تأمین سبد معیشتی خانوار را ندارند. وقتی دخل و خرج با هم نمیخواند، خیلی چیزها به هم میریزد». وی با توجه به معضل مسکن، معتقد است: «بیش از ۴۰ درصد سالمندان در کلانشهرها مستأجر هستند. کاهش درآمد و ناتوانی در اشتغال مجدد، تأمین اجارهبها را برای این گروه بسیار دشوار کرده است. این فشارها آرامآرام خودش را در روابط خانوادگی نشان میدهد».
به اعتقاد وی، در کنار مسائل اقتصادی: «از نسل متولدین دهه 40 و 50 به بعد، شاهد پررنگترشدن منافع فردی در برابر منافع خانوادگی هستیم. این تغییرات فرهنگی وقتی با سالهای سالمندی گره میخورند، باعث میشوند زوجین کمتر برای حفظ رابطه تلاش کنند».
به گفتۀ علامه: ما هنوز آموزش سالمندی را بهعنوان یک ضرورت اجتماعی در نظر نگرفتهایم: «باید از حدود ۵۰ سالگی به بعد، آموزشهایی در زمینه شناخت تغییرات روانی، جسمی و اجتماعی به افراد داده شود. اینکه اگر دچار تنش در رابطه شدند، از کجا کمک بگیرند؟ از کجا مشاوره بگیرند؟ چگونه تعامل را حفظ کنند؟ اینها باید از طریق نظام مشاوره، مراکز اورژانس اجتماعی و آموزشهای گروهی ارائه شود».
وَ این موارد در حالی این روزها به طور پررنگ در حال انعکاس است که با توجه به دادههای مرکز آمار ایران که نشان میدهد طلاق در رده سنی بالای ۶۰ سال در حال افزایش وَ در استانهایی مانند تهران، این نرخ در دهه اخیر دو برابر شده است که «برخلاف برداشتهای عامیانه، اغلب این طلاقها نه از سر شجاعت یا حقطلبی، که حاصل خستگی روانی، بیپناهی و سالها تحمل فرساینده رابطههای بدون معنا هستند».
احمدرضا خاتونآبادی -مدیر گروه سالمندشناسی و رئیس دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران- نیز درباره طلاق در سالمندان، نظری مشابه سایر روانشناسان در این زمینه دارد. وی معتقد است: «در حال حاضر آمار طلاق در سنین بالاتر چندان زیاد نیست اما وجود چنین آمارهایی در هر صورت نگرانکننده است و میتواند نشانهای از مشکلات عمیقتر اجتماعی و اقتصادی باشد. با توجه به روندهای اجتماعی و فرهنگی، اگر به این مسائل توجه نشود، ممکن است در آینده شاهد افزایش بیشتر این آمارها باشیم. نیاز به آگاهیرسانی، مشاوره و حمایتهای اجتماعی بیشتر از همیشه احساس میشود».
وَ اگرچه به اعتقاد دکتر حمیدرضا شاهمحمدی -رواندرمانگر حوزه سالمندی- «ما با نسلی از سالمندان مواجهیم که مهارتهای عاطفی نیاموختهاند و حالا در سالخوردگی، بدون هیچ حمایت اجتماعی، باید با پیامدهای طلاق، تنهایی و طرد دستوپنجه نرم کنند» که طبق تحقیقات چند دهه اخیر، «زوجینی که رابطه سردی دارند و سردی عاطفی عمیقی بین آنها اتفاق افتاده؛ خوشی، شیطنت، صمیمت و علاقهای بین آنها وجود ندارد، پس از مدت طولانی نظیر ۲۰ و یا ۳۰ سال زندگی مشترک از یکدیگر جدا میشوند».
همچنین «کارشناسان بر این باورند که پدیدۀ «آشیانه خالی» (جداشدن فرزندان از خانه و تنهاماندن والدین) یکی از مهمترین دلایل افزایش طلاق در سالمندان است. «سندروم آشیانه خالی» از منظر روانشناسی و مشاوره به زوجینی اطلاق میشود که در ابتدای ازدواج دچار اختلافات عمده بودهاند اما با توصیه بزرگترها و دیگران مبنی بر اینکه با بچهدار شدن اختلافات حل و زندگی شیرین خواهد شد، اقدام به فرزندآوری کردهاند و حالا با جداشدن فرزندان از خانه و تنهاماندن والدین، بسیاری از افراد در سنین بالا دیگر حاضر نیستند به صرف «تحمل» در یک رابطه ناسالم یا سرد باقی بمانند و با امید به بهبود کیفیت باقیمانده عمر خود، تصمیم به جدایی میگیرند».
با برانداز کلی به موارد مذکور، در حالی مباحث فرهنگی، همچنان یکی از شاخههای اصلی در «طلاق خاکستری» محسوب میشود که با توجه به آمار مشخص در این راستا، توجه به موارد عاطفی در زندگی مشترک و فرهنگسازی در این زمینه از رئوس قابل توجه در این موضوع است که حضور رسانه ملی با توجه به کارکرد و برنامههای متنوع در این خصوص، میتواند به رفع خلأ موجود در این مؤلفه کمک کند که به گفتۀ احمد دلبری -مشاور عالی سازمان بهزیستی- «ایجاد و توسعه خدمات تخصصی مشاوره دوران سالمندی، آموزش مهارتهای ارتباطی و زندگی مشترک به زوجهای در آستانه یا دوران بازنشستگی، حمایت اجتماعی و اقتصادی از سالمندان مطلقه، با اولویت زنان سالمند، ایجاد شبکههای اجتماعی سالمندان (Senior Clubs، کلوپهای مهر و گفتوگو) برای جلوگیری از تنهایی پس از طلاق، افزایش آگاهی عمومی در خصوص مدیریت روابط عاطفی در دوران سالمندی، از جمله پیشنهادات راهبردی انجمن علمی سالمندان ایران است که میتواند چالشهای سالمندان را در دوران تنهایی کاهش و کنترل کند» که آگاهی از وجود چنین برنامههایی و فرهنگسازی در این زمینه، بلاشک بدون حضور مستمر رسانه ملی امکانپذیر نیست.
با عنایت به رشد پدیدۀ مذکور در کشور، باید منتظر بود و دید آیا ایران میتواند در این زمینه، منحنی طلاق در سالمندان را در مسیر نزولی تغییر جهت دهد یا موضوع «طلاق خاکستری» در کشور به سایر معضلات اجتماعی خواهد پیوست!