«مجازی گردی»؛ فرهنگ وارونه در جامعۀ حاضر!
الهام آمرکاشی
ارسطو از فیلسوفان یونان باستان میگوید: «تنها راهی که میتوانید یک عادت را خوب در خودتان نهادینه کنید، تمرین کردن آن با یک نظم مشخص است».
با توجه به بند مذکور و گسترۀ فضای غالب در جامعه شهری، آنچه به تناوب و تکرار، قابل مشاهده است، چیدمان افراد در قابهای متفاوت با الگوپذیریِ یکسان است که «مجازی گردی» از آغاز روز تا انتهای شب را با نظم مشخصی در برنامه روتین خود قرار دادهاند و رویۀ موجود، به عادت مشخص برای قریب به اکثریت افراد جامعه بدل گشته است. شاید در نگاه ابتدایی اهمیت این مهم، مسأله حائز اشارهای نباشد؛ اما روند موجود -با عنایت به افزایش شمار استفادهکنندگان از فضای مجازی در بازهسنیِ کودک و نوجوان- «اپیدمیِ فرهنگِ وارونه» را هشدار میدهد که در نبودِ توجه و رصد بهموقعِ مسئولان فرهنگی، آیندهای از خودنماییهای کاذب، خردنماییهای ناقص و فضایی معکوس از وجهه واقعیِ شخصیتها شکل خواهد گرفت که «هویتِ حقیقی» وجود و حضور خارجی نخواهد داشت و تصور این مهم برای بسیاری از خانوادهها و آیندۀ فکری و خردمندیِ کودکانشان قابل اهمیت و ملاحظه است. این موضوع که در برهه زمانیِ کنونی، نمیتوان کودکان و نوجوانان را بدون ارتباط با فضای مجازی درنظر گرفت، مؤلفۀ قابل توجه است که پیریزیِ برنامههایی مبتنی بر چگونگیِ استفاده از فضای مجازی، تمییزِ خط قرمزهای موجود و آموزش تشخیص افراد حقیقی از شبهافراد در شبکههای متعدد، ازجمله مسائل اولیه برای الگووارۀ ذهنی در سنین ابتداییِ شکلگیریِ شخصیت در کودکان و نوجوانان است که درصورت تکمیل و انسجامِ هویت، میتوان از حاشیۀ امن قرارداشتنِ ذهن و خُلقیاتِ این گروه از هرم جامعه، در قرارگیریِ مراحل پُرخطر -که یقیناً گریز و مفری از آن نیست- اطمینانخاطر داشت. و آنچه به گفتۀ جامعهشناسان متعدد در این زمینه، هشداربرانگیز است؛ عدم تمرکز کافی به طی اوقات کودکانیاست که با تمام محدودیت و اعتیاد به فضای مجازی، در صورت نبودِ برنامهای مشخص و قابل توجه برای سن و سال آنها، گرایش مجازی گردی در آنها رشد بیش از پیش خواهد داشت. فضایی که در کنار موارد مذکور به طور گسترده و قطع به یقین برای شمار گستردهای از کودکان مناسب نبوده و در اشاعه کمسوادی به آنها کمک خواهد کرد. کمسوادی از آن بُعد قابل بحث است که در تعداد قابل توجهی از شبکههای اجتماعی، اشتراکگذاری مطالب به صورت علمی و صحیح صورت نمیگیرد و بارگذاری تعداد بالایی از مطالب در جهت تخریب ذهنی کودکان و رهیابیِ ذهنیِ آنان در مسیر سیال نادرست از جهتدهی اصولی و قابل تعریف در جامعه کنونی است که صراحتاً میتوان گفت: با تبدیل و دگرگونیِ عناصر موجود در خانوادهها و کسر و اضافۀ نوآوریها و تحولات در عصر حاضر، اطلاعرسانی درخصوص برخی موارد، بیش از پیش و با سرعت بالایی در حال انجام و انتقال است و رأی و نظراتِ عدیدهای از سوی مردم عامی تا افراد زبده در هر مجرای اجتماعی- فرهنگی در صفحات مجازی بارگذاری میشود که در وهلۀ ابتدایی عدم استفادۀ صحیح از فضای مجازی را به رخ میکشد و شاهد خودنمایی و رقصِ کمسوادی در شبکههای اجتماعی هستیم. کمسوادیِ گستردهای که محدودیت تفکر بارز را برای اقشار سنین پایین جامعه به وجود میآورد که بدون تفحص و آموزش و صرفاً از روی نمای ظاهری شبکات، جذب پیجهای فاقد برچسبگذاری علمی هستند و جدای از موضوعِ عدم آگاهیبخشی که در شماری از صفحات مجازی موجود است، بارگذاریِ مطالب بدون آموزۀ متقن و کاملاً مردود صورت میگیرد؛ درحالی که اشخاص در سنین بالاتر با تمرکز کافی به متن و حواشی جامعه و با تسلط کافی به واسطۀ مرور کتابهای مطالعه شده، بسیار کمتر در دام اخبار فِیک قرار میگیرند و تامِ توجه معطوف به شوآف یک شبکه یا گردانندۀ صفحه موردنظر نمیشود و ذهن به درستی به رد یا قبول مطلبی -حتی با وایرال بالا- متمرکز میگردد. از نگاه دیگر، بیانِ این موضوع که بسیاری از عدم اخلاقهایی که در سطح جامعه دیده میشود، نشأتگرفته از تربیتخانوادگی، بسترجامعه، محیط آموزشی و فضایمجازی است؛ تاحدی مبرهن است که در وهلۀ ابتدایی، چگونگیِ پرداخت به این مهم از الزامات اساسی در این زمینه قلمداد میشود که با کمترین خطای موجود در این روند، بتوان با درک براین نکته که فضای مجازی در عصرحاضر، یکی از چهاررأسِ ارکان تربیتی است، سمت و سویِ پیکان آموزشی را با درنظرگرفتنِ این وجه از رئوس اجتماعی، به سمتِ ارتقاء بصیرتِ نوجوانان پیش بُرد و با درنظرگرفتنِ آموزههای مدوّن و روتین، بهطور آگاهانه به دگردیسی در فضایمجازی و کاربردِ آن در سنین مختلف، اندیشه کرد. همچنین قریب به اکثریت مقالات متعدد در این زمینه، بازگوکنندۀ این مهم است که مسائلی چون تقلیدهای فرهنگی- اجتماعی از نحوۀ پوشش غربیها تا طرز تفکر، آداب معاشرت و حتی چیدمان و الگوپذیری در پوشش و بیان و… تفاوت چشمگیری را از گذشته تا به امروز بهوجودآورده که به تبعِ آن با بروز دغدغهها و مشکلات اخلاقی، گسستِ فاحشی میان رفتار و گفتار و ذهنیت افراد نسل گذشته با امروز، قابل رؤیت است و بستر خانواده میتواند تا درصد بالایی به روند انشعاب در بطن فضای مجازی کمک کند تا افراد کودک و نوجوان بتوانند با نگرشی تازه در این باب از شبکههای متعدد مجازی، درآن حد که نیاز و الزامِ درسی- آموزشی و گاه تفریحی به حساب میآید، استفاده کنند.
با عنایت به این مهم که با استفادۀ گسترده و اشتباهِ شبکههای اجتماعی، روند معکوس فرهنگی در بسیاری از اخلاقیات و آداب اجتماعی، بیش از پیش قابل مشاهده است؛ الزام فرهنگسازی در خصوص چگونگی استفاده از فضای مجازی علیالخصوص در بازه سنی کودک و نوجوان از ضروریات اجتماعی حاضر است که به نظر میرسد وقت آن رسیده به صورت جد از سوی نهادها و مسئولان ذیربط مورد پیگیری قرار گرفته و بتوان به آیندۀ کشور به دور از آسیبهای فرهنگی، امیدوار بود.
Elhamamerkashi@ymail.com