غدیر واقعیتی غریب
خانم یاری – دکترای جامعه شناسی و مهدویت
همواره در طول تاریخ، افرادی سعی در کتمان فضایل و جایگاه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را داشته و دارند؛ بزرگواری که دوستانِ او از ترس و دشمنان از کینه، فضایلش را نگفتند ولی: «وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِه»؛ لذاست که می بینیم این فضایل، مشرق و مغرب عالم را پر کرده است و بسیاری از مخالفان و حتّی معاندان به آن اعتراف دارند.
دشمنان حضرت چنین تلاشی در پوشاندن فضایل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را داشته و دارند و در این راه از کشتن فرزندان، ویران کردن خانه های خدا و تحریف آیات و روایات خودداری نکردند و نمی کنند!؟ لازم به ذکر است که در این برهه تاریخ، و در این شرایط چرا ما در قبال حقّ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) اهمال می کنیم؟. چرا نزد خود ما هم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مظلومیّت دارند؟.
چه قدر خود و فرزندانمان را با اهمیت ولایت و اینکه ولایت، شرط قبولی اعمال است، آشنایی داریم؟. متأسفانه هر چند عید غدیر را جشن گرفته، در بزرگداشت آن می کوشیم: امّا هنوز عید الله الاکبر غدیر، عید اصلی ما نیست؛ در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را بزرگ ترین عید امّت معرّفی فرموده اند و ما خود را علوی میدانیم. کل شناخت ما از امیرالمومنین در چند نام و عنوان خلاصه شده که پیرامون هریک تعریفی کوتاه عنوان شده ولی میتوان گفت شناخت بیشتر آن به طور بسیار مرموزانه ای پنهان شد طوری که حتی برای اندیشیدن و تحقیق پیرامون آنها هم محدود و ممنوع شده.
“غدیر” ، “غصب ولایت” ، “نهج البلاغه” سه موضوع اصلی و بسیار حائز اهمییت هستند که در طول سالها فقط به شنیدن و دانستن نامحسوس پیرامون واقعیت آنها؛ چیز دیگری وجود ندارد. اگر بگویم خجالت کشیدم زمانی که خود را شیعه و علوی میدانستم اما.. ۲۰۰ بار نویسنده و ادیب مسیحی فرانسوی آقای جرج جرداق نهج البلاغه را مطالعه کرده است. آقای هانری کربن محقق فرانسوی نهج البلاغه را از مهمترین سرچشمه هایی معرفی کرده که متفکران از آن سیراب شده اند. آقای ایلیا ولیج مورخ روسی..، آقای توماس کارلایل فیلسوف انگلیسی… و چند تن دیگر از جامعه شناسان و اندیشمندان غربی خیلی بیشتر از ما در مورد امام اول ما میدانند و کتابها در وصف ایشان نوشته اند. جای بسی تاسف دارد در زمانی که فریاد آزادی عقیده و مذهب سر میدهیم و خود را آزاد و رها از هر نوع تاریکی اندیشه و سیاه مغزی میدانیم. اما در مورد مسئله ای با این حجم ارزش و گران قدر؛ با بی نهایت اهمال و سستی برخورد کردیم. حتی هرسال کمتر از سال قبل پیرامونش صحبت کردیم و به حاشیه ها بیشتر پرداختیم تا خود اصل موضوع.
چندی پیش زیارت نامه ای از امام هادی علیه السلام در تبلیغ و توضیح جایگاه امیرالمومنین را مطالعه میکردم. زیارت نامه ای که شاید بیشتر ما آن را دیده و گذرا از کنارش عبور کردیم، یا اصلا در مورد آن چیزی نمیدانیم. در مطلع این زیارت نامه.. دلیل امام هادی علیه السلام را برای اینکه فضائل و خصوصیات امیرالمومنین را در قالب دعا بیان کرده بودند؛ فضای سیاسی و فرهنگی غالب آن دوره عنوان کرده بودند،در حالی که با کمی تأمل متوجه میشویم. آن فضا همچنان بعد از گذشت ۱۲ قرن همچنان ادامه دارد. تمایل دارم مطلبم را با طرح چند سوال به پایان ببرم؛ چرا در مذهب ما شیعیان با اینکه در ابتدای تمام دعاها و سوره ها و کارها اعتقاد به گفتن ذکر”بسم الله الرحمن الرحیم” داریم. یعنی خداوند بخشنده و مهربان.. اما خداوند را برای خودو فرزندانمان بسیار ریز بین و سخت گیر و مؤاخذه کننده و جبار معرفی کرده و میشناسیم؟ چرا کل شناخت ما از قرآن کریم خلاصه میشود در آیات جهنم و عذاب و پل نازک صراط و احکام سخت و دست و پا گیر.. در صورتی که شناخت ما از دیگر کتب آسمانی کاملا برعکس قرآن است؟ چرا راههای تفکر درباره ی اصل و ریشه ی مذهب به روی ما بسته است و ما در یک فضای صفر و صد هستیم و هیچ ارفاق و چشم پوشی وجود ندارد.؟ چرا اسلام از نگاه ما دینی است که در ماتم و عزا و محدویت وفقر و سختی و فشار و تبعیض نژادی و… خلاصه شده.. اما در بیشتر کشورهای اروپایی تمام اصول زندگی شان برگرفته شده از قران و مکتب ما و فرهنگ ماست؟ چه سود و منفعتی برای عده ای اندک اما ظالم و کوته فکر و ابلیس نما وجود داشت که به این شدت مانع شدند تا کسی به سمت معرفت و شناخت دقیق دین و امام نرود. و ما را با تفکر اینکه فقط افراد خاصی باید از دین تعریف کنند و بقیه حتی فکر هم نکنند.. در همین سطح نادانی نگه داشتند؟ و.. چرا ما نخواستیم از این زندان سیاه ذهن و اندیشه خارج شویم در صورتی که همه ی ما از این نوع زندگی با این حجم فشار و سختی و ظلم خسته ایم. اما.. هنوز هم به یک راه حل اساسی نمی اندیشیم. و فقط ربات های انسان نمایی هستیم که طبق تفکرات افراد خاص؛ برنامه ریزی و زندگی میکنیم؟
متفکر و سلامت و عاشق باشیم